حل یک مشکل کوچک!

حل یک مشکل کوچک!

..::: وبلاگ شخصی یک کامپیوتری! :::..

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۲۷ مرداد ۹۴، ۱۹:۱۸ - امیرحسین چگونیان
    قشنگ بود
یک جمله
  • ۰
  • ۰

 

از پس پنجره بسته ی عشق .دل به رؤیای تو بستن، تا کی؟
به امید عطشی پاک نشستن، تا کی؟ آی... ای پنجره‌ها...
بشنوید آیه ی عشق . دلم از آیه ی تو لبریز است
باز انگار هوا می‌‌آید
آه ... ای آیینه‌ها ... لحظه‌ای باز مرا دریابید
من کویرم که ترک خورده‌ام از آتش عشق .تو کویری که ترک خورده‌ای از آتش من!
آن شب آن شب، دل تو چه صفایی به سحر داد، بگو
آن شب آن شب که تو در چشم من از صورت افلاک سخن می‌گفتی
چه فرو ریخت تو را؟؟؟ که تو می‌لرزیدی
لرزشی در دلِ گرمای عطش!
چه فرو ریخت تو را؟؟؟
ای که مجنونی اگر کوه ملامت برسد
چه کنم زورق احساس تو را؟
ای که فرهاد شدی، کوه غرورم، فرهاد!
چه کنم عصمت چشمان تو را؟
چه کنم دامن گل را که سپردی به منش؟
چه کنم آه شبانگاه تو را؟
چه کنم آیه عشق!
تو بگو
چه کنم با دل تو؟
من در این تاریکی
که نگاهت به نگاهم جاریست
که دلت، می‌کشدم راه به دامان خدا
با تو از عشق نگویم چه کنم؟!تو مرا می‌بینی
تو مرا می‌فهمی
تو در این حادثه داغی از تب
تو پر از احساسی
من خموش
از پس پنجره‌ای
که شکستی آن را
مات و مبهوت تو را می‌نگرم
تو هنوز اینجایی؟!
  • ۹۱/۱۰/۰۲
  • MHK448

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی