حل یک مشکل کوچک!

حل یک مشکل کوچک!

..::: وبلاگ شخصی یک کامپیوتری! :::..

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۲۷ مرداد ۹۴، ۱۹:۱۸ - امیرحسین چگونیان
    قشنگ بود
یک جمله

۸ مطلب با موضوع «روانشناسی :: موفقیت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

درختى جادویى درون

مسافرى خسته که از راهى دور مى‌آمد، به درختى رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدرى اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویى بود، درختى که مى‌توانست آن چه که بر دلش مى‌گذرد برآورده سازد...!
وقتى مسافر روى زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب مى‌شد
اگـر تخت خواب نـرمى در آن جا بود و او مى تـوانست قـدرى روى آن بیارامد.
فـوراً تختى که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد !
مسافر با خود گفت: چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذاى لذیـذى داشتم...
ناگهان میـزى مملو از غذاهاى رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد. پس مـرد با خوشحالى خورد و نوشید...
بعـد از سیر شدن، کمى سـرش گیج رفت و پلـک‌هایش به خاطـر خستگى و غذایى که خورده بود سنگین شدند. خودش را روى آن تخت رهـا کرد و در حالـى که به اتفـاق‌هاى شـگفت‌انگیـز آن روز عجیب فکـر مى‌کرد با خودش گفت: قدرى مى‌خوابم. ولى اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟
و ناگهان ببـرى ظاهـر شـد و او را درید...
هر یک از ما در درون خود درختى جادویى داریم که منتظر سفارش‌هایى از جانب ماست.
ولى باید حواسـمان باشد، چون این درخت افکار منفى، ترس‌ها، و نگرانى‌ها را نیز تحقق مى‌بخشد.

بنابراین مراقب آن چه که به آن مى‌اندیشید باشید...

 

منبع: http://www.ravanyar.com

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

نیکى و بدى در شام آخر

 لئوناردو داوینچى موقع کشیدن تابلو «شام آخر» دچار مشکل بزرگى شد: مى‌بایست «نیکى را به شکل عیسى» و «بدى» را به شکل «یهودا» یکى از یاران عیسى که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر مى‌کرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل هاى آرمانى اش را پیدا کند.
روزى دریک مراسم, تصویر کامل مسیح را در چهره یکى از جوانان یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره‌اش اتودها و طرح‌هایى برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچى هنوز براى یهودا مدل مناسبى پیدا نکرده بود ... کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می‌آورد که نقاشى دیوارى را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جست و جو، جوان شکسته و ژنده پوش مستى را در جوى آبى یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند, چون دیگر فرصتى برى طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمی‌فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع داوینچى از خطوط  بی‌تقوایى، گناه و خودپرستى که به خوبى بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه بردارى کرد وقتى کارش تمام شد گدا، که دیگر مستى کمى از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشى پیش رویش را دید، و با آمیزه‌اى از شگفتى و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیده‌ام! داوینچى شگفت‌زده پرسید: کی؟! گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعى که در یک گروه آواز می‌خواندم, زندگى پراز رویایى داشتم، هنرمندى از من دعوت کرد تا مدل نقاشى چهره عیسى بشوم

نیکى و بدى یک چهره دارند؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام چه زمانى سر راه انسان قرار بگیرند.
 

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

به نظر من آدم‌ها دو دسته هستن:
یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و ...   یا بى پول‌ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ...
یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و ...   یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و ...
یا از من سرسخت‌ترن که بهشون میگم کله خر و ...   یا بى‌خیال‌ترن که بهشون میگم ببو و ...
یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و ...   یا ساده‌ترن که بهشون میگم هالو و ...
یا از من شجاع‌ترن که بهشون میگم بى‌کله و ...   یا از من محتاط‌ترن که بهشون میگم بى‌عرضه و ...
یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ...   یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسیس و ...
یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ و ...   یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلى و ...
یا از من مردم‌دارترن که بهشون میگم بوقلمون صفت و ...   یا رو راست‌ترن که بهشون میگم احمق ...
کلا معیار همه چیز من هستم و نه حقیقت

 

منبع: http://www.ravanyar.com

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

هفت درس از جابز!

  • ۰
  • ۰

یکی از شرایط‌ لازم‌ برای‌ پدیدار شدن‌ افکار نو،وجود آرامش‌ برای‌ مغز است‌. این‌ عضو اسرارآمیز در دریای‌ آرامبخش‌ درون‌ آدمی‌ می‌تواند با قلاب‌ خویش‌ به‌ جست‌وجوی‌ افکار نو پرداخته‌ و به‌ سوی‌ خلاقیت‌ حرکت‌ کند. انسان‌ها در یک‌ محیط‌ به‌ دور از اضطراب‌ و تنش‌،فرصت‌ لازم‌ را می‌یابند که‌ بهتر تفکر کنند و برعکس‌،در یک‌ محیط‌ پرتنش‌ که‌ ابرهای‌ نگرانی‌ و بدبینی‌ حضور دارند...
مغز ،تمامی‌ انرژی‌ خویش‌ را برای‌ حفظ‌ و موجودیت‌ صاحب‌ خود به‌ کار می‌برد و دیگر مجالی‌ برای‌ اندیشیدن‌ نخواهدداشت‌ به‌ همین‌ خاطر لازم‌ است‌ انسان‌ها بکوشند در جامعه‌ شرایطی‌ پدید آید که‌ در بستر آن‌ مغز بیندیشد و تکامل‌ یابد و سبب‌ساز افکار نو شده‌ و شرایط‌ برای‌ سازندگی‌ در جامعه‌ مهیا شود.
با افزایش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ می‌توان‌ شرایط‌ را برای‌ شکل‌گیری‌ یک‌ محیط‌ آرامبخش‌ در جامعه‌ فراهم‌ کرد. هنگامی‌ که‌ در یک‌ بانک‌ سپرده‌گذاری‌ مالی‌ می‌کنید،پول‌ را از خود دور کرده‌ و آن‌ را در جایی‌ می‌گذارید که‌ بطور موقت‌ به‌ آن‌ دسترسی‌ ندارید و چه‌ بسا،احتیاجاتی‌ داشته‌ باشید که‌ نتوانید آنها را برطرف‌ کنید،اما با گذشت‌ زمان‌ این‌ سپرده‌ها افزایش‌ می‌یابد ،به‌ گونه‌یی‌ که‌ متوجه‌ می‌شوید با کمک‌ آن‌ می‌توانید یک‌ احتیاج‌ بسیار مهم‌ و ضروری‌ خود را برطرف‌ کنید. اما اگر شما از سپرده‌های‌ خود به‌ مرور برداشت‌ کنید ،اگرچه‌ با خرج‌ کردن‌ پول‌ خود به‌ نیازهای‌ خویش‌ پاسخ‌ می‌دهید اما در یک‌ زمان‌ متوجه‌ می‌شوید ،دیگر در حساب‌ بانکی‌ خود پولی‌ ندارید و در صورت‌ وقوع‌ یک‌ مشکل‌ مهم‌،ممکن‌ است‌ دچار معضلات‌ عدیده‌ شوید. در این‌ دنیا ما علاوه‌ بر حساب‌ بانکی‌ مالی‌،دارای‌ یک‌ حساب‌ بانکی‌ اخلاقی‌ نیز هستیم‌ ،اگرچه‌ سپرده‌های‌ آن‌ به‌ صورت‌ عدد و رقم‌ قابل‌ مشاهده‌ نیست‌،اما این‌ موجودی‌ وجود دارد و اثرات‌ این‌ حساب‌ بانکی‌ بخوبی‌ بر روی‌ زندگی‌ ما و دیگران‌ مشهود است‌. انسان‌ زمانی‌ که‌ سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌ می‌کند،در ابتدا ممکن‌ است‌ احساس‌ ضرر کند،زیرا مجبور است‌ بطور موقت‌ سود را از خود دور کند اما در اصل‌ او ضرر نکرده‌ است‌ بلکه‌ به‌ موجودی‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ خویش‌ افزوده‌ است‌. برای‌ مثال‌ کسی‌ که‌ دروغ‌ می‌گوید،بطور موقت‌ چه‌ بسا به‌ سودش‌ تمام‌ شود،اما او در حال‌ برداشت‌ از سپرده‌های‌ اخلاقی‌ خود است‌. با گذشت‌ زمان‌ وقتی‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ او از دست‌ رفت‌،تازه‌ مشکلات‌ او آغاز می‌شود و سبب‌ خواهدشد رضایتمندی‌ درونی‌ خویش‌ را از دست‌ بدهد و دریای‌ آرامش‌ درونی‌ او دچار تلاطم‌ شود و آرام‌آرام‌ فاصله‌ شخصیت‌ درونی‌ او با آنچه‌ در ظاهر به‌ نمایش‌ می‌گذارد،بیشتر می‌شود زیرا فرد در تلاش‌ است‌ تا نشان‌ دهد دارای‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ فراوان‌ است‌ و همین‌ موضوع‌ باعث‌ می‌شود که‌ او برای‌ تطبیق‌ دادن‌ این‌ دو شخصیت‌،انرژی‌ فروانی‌ را به‌ هدر دهد و لذا شرایط‌ درونی‌ انسان‌ برای‌ تفکر کردن‌ نامساعد شود.

ارنست‌ دیمنه‌،بیان‌ می‌کند «اگر می‌خواهید چیزی‌ اصیل‌ خلق‌ کنید،خودتان‌ باشید.»

کاهش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ در جامعه‌ سبب‌ می‌شود که‌ زمینه‌ برای‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌ گسترش‌ یابد و با سست‌ شدن‌ پیوندهای‌ اجتماعی‌،شرایط‌ لازم‌ برای‌ بروز خلاقیت‌ در جامعه‌ سخت‌تر می‌شود. زیرا فرصتی‌ برای‌ تفکر کرن‌ وجود نخواهدداشت‌.
حال‌ این‌ سوؤال‌ در ذهن‌ ما ایجاد می‌شود که‌ در چه‌ شرایطی‌،ما در حال‌ سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌ هستیم‌ و در چه‌ شرایطی‌ در حال‌ برداشت‌ از حساب‌ بانکی‌ اخلاقی‌ خود هستیم‌ . توجه‌ به‌ موارد زیر می‌تواند در این‌ خصوص‌ به‌ ما کمک‌ کند.
● سپرده‌گذاری‌اخلاقی
عبارت‌ است‌ از:
▪ «راست‌گویی‌»،
▪ «عطوفت‌ و مهربانی‌ و احترام‌ به‌ دیگران‌ و رعایت‌ ادب‌ در برخورد با دیگران‌»،
▪ «وفاداری‌ به‌ دوستان‌ و آشنایان‌ و حفظ‌ آبروی‌ آنان‌»،
▪ «رعایت‌ حقوق‌ دیگران‌»،
▪ «بیان‌ گفتار با عمل‌»،
▪ «قبول‌ مسوولیت‌ همراه‌ با توانایی‌»،
▪ «در برابر خطای‌ دیگران‌ گذشت‌ کردن‌»،
▪ «امانت‌داری‌»،
▪ «پایبندی‌ به‌ عهد و وفا»،
▪ «پذیرش‌ اشتباه‌ خود»،
▪ «رازداری‌»،
▪ «کمک‌ به‌ دیگران‌ و آموزش‌ آنان‌ جهت‌ خوداتکا شدن‌ بدون‌ چشمداشت‌»،
▪ «نظم‌ و انضباط‌ در امور»،
▪ «احترام‌ به‌ شخصیت‌ خود و حفظ‌ آن‌»و
▪ «پاکیزگی‌ و آراستگی‌»،
● برداشت‌ از سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌
▪ «دروغگویی‌»،
▪ «بداخلاقی‌ و انجام‌ رفتارهای‌ بی‌ادبانه‌ و گستاخانه‌ و تحقیر دیگران‌»،
▪ «غیبت‌، تهمت‌، بدگویی‌ درباره‌ دوستان‌ و آشنایان‌»،
▪ «پایمال‌ کردن‌ حقوق‌ دیگران‌»،
▪ «بیان‌ گفتار بدون‌ عمل‌»،
▪ «بدون‌ توانایی‌ قبول‌ مسوولیت‌ کردن‌»،
▪ «انتقام‌جویی‌ کردن‌، اشتباه‌ گذشته‌ سایرین‌ را به‌ رخشان‌ کشیدن‌ و موجبات‌ رنجش‌ آنان‌ را فراهم‌ آوردن‌»،
▪ «خیانت‌ در امانت‌»،
▪ «شکستن‌ قول‌ و زیر پا گذاشتن‌ عهد و وفا»،
▪ «گناه‌ اشتباه‌ خود را به‌ گردن‌ دیگران‌ انداختن‌»،
▪ «افشای‌ راز دیگران‌»،
▪ «دیگران‌ را به‌ هنگام‌ سختی‌ رها کردن‌»،
▪ «بی‌نظمی‌ و درهم‌ ریختگی‌ در امور»،
▪ «بی‌احترامی‌ به‌ شخصیت‌ خود» و
▪ «ژولیدگی‌ و غیرآراسته‌ بودن‌».
اگر سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ در یک‌ جامعه‌ افزایش‌ یابد به‌ مرور، آرامش‌، محبت‌، خوش‌بینی‌ و احساس‌ رضایتمندی‌ درونی‌ به‌ همراه‌ امنیت‌ در جامعه‌ توسعه‌ می‌یابد. همدلی‌ و همبستگی‌های‌ اجتماعی‌ در بین‌ اعضای‌ جامعه‌ رشد می‌یابد و انسانها با دیدن‌ یکدیگر، به‌ آرامش‌ و شادمانی‌ درونی‌ می‌رسند و زمینه‌ برای‌ تفکر کردن‌ مهیا می‌شود. زیرا انسانها در آرامش‌ فرصت‌ می‌یابند تفکر کنند و برعکس‌ هنگامی‌ که‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ کاهش‌ یافته‌ و در عوض‌ برداشت‌های‌ اخلاقی‌ افزایش‌ می‌یابد، روز به‌ روز آسیب‌های‌ اجتماعی‌ گسترش‌ یافته‌ و شرایط‌ جامعه‌ به‌ سوی‌ نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ و عدم‌ امنیت‌ فراهم‌ می‌شود و بدبینی‌ و نارضایتی‌ همچون‌ ابرهای‌ سیاه‌ بر بالای‌ سر مردمان‌ سایه‌ می‌افکند و مرغان‌ غم‌ بر سر انسانها آشیانه‌ می‌کنند. آنچنان‌ که‌ هیچ‌ شادی‌، دل‌ آنان‌ را شاد نمی‌کند. انسانها از کنار یکدیگر بودن‌ به‌ آرامش‌ نمی‌رسند و رفتارها، ریاکارانه‌ و غیرصادقانه‌ می‌شود و شرایط‌ برای‌ آسیب‌های‌ اجتماعی‌ نظیر جرم‌ و جنایت‌، اعتیاد، فحشا و خودکشی‌، متلاشی‌ شدن‌ خانواده‌ها و نظیر اینها مهیا می‌شود.
در چنین‌ جامعه‌یی‌ دیگر نمی‌توان‌ شاهد بروز خلاقیت‌ها بود و انسانها درگرداب‌ بدبختی‌ فرو می‌روند.
ما انسانها مجبوریم‌ با سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ شرایط‌ لازم‌ را برای‌ گسترش‌ خلاقیت‌ و نوآوری‌ در جامعه‌ فراهم‌ کنیم‌ تا از این‌ طریق‌ بتوان‌ انرژی‌ فراوانی‌ که‌ در وجود انسانها وجود دارد رها کرده‌ و در راه‌ سازندگی‌ به‌ کار گرفت‌.

 

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

این سؤال مطرح می شود که چگونه می توانیم این اهرم نیرومند را در اختیار خود و دیگران قرار دهیم؟
اصولاً این عامل مهم و شالوده موفقیت چگونه تضعیف یا تقویت می شود؟
می توان از جنبه های مختلفی به تجزیه و تحلیل این موضوع پرداخت اما فصل مشترک در همه موارد این است که عمده این نیرو توسط محیط و عوامل محیطی به ما منتقل و یا از ما گرفته می شود. شکست های پیشین، ناکامی ها، بازخوردهای منفی، عدم آگاهی اطرافیان در راهنمایی ها و اظهاراتشان، کاهلی و سستی، اراده ضعیف و در مواردی ایده آل گرایی برخی از والدین را نیز می توان به عنوان عوامل مؤثر در کاهش اعتماد به نفس و عدم موفقیت برشمرد. به عنوان مثال برخی از خانواده ها با حمایت های نابجا و غیرضروری از فرزندانشان، آنان را متکی و وابسته بار می آورند که در این صورت فرزندانشان در صورت لزوم قادر به تصمیم گیری و اقدام مناسب نخواهند بود و همچنین در پاره ای از موارد از هراس این که فرزندانشان مرتکب اشتباه نشوند و یا وظایفشان را کامل و صحیح انجام ندهند، مسئولیت های محوله آنان را خود یک تنه متقبل می شوند و حتی در مواردی تکالیف و کار دستی هایی که جهت رشد خلاقیت و نوآوری در برنامه های درسی دانش آموزان گنجانیده شده، توسط والدین انجام می شود، غافل از این که همان گونه که جسم ما برای حفظ سلامتی نیاز به ورزش و تمرین دارد، ذهن نیز برای رشد و تعالی و تقویت خلاقیت، نیازمند تمرین و ممارست های خاص خود است. گاهی نیز عکس العمل ها و رفتارهای نسنجیده و نابخردانه خودمان، منجر به عدم موفقیت می شود که یکی از پیامدهای آن، کاهش اعتماد به نفس است.بدیهی است که همه ما می خواهیم در عرصه رقابت های زندگی در انجام ساده ترین کارها تا دشوارترین شان سربلند و موفق باشیم و قطعاً اگر بدانیم مسیری که برای رسیدن به اهداف مان انتخاب کرده و در آن گام نهاده ایم، به مقصد دلخواه ما ختم نمی شود، هرگز از آن عبور نخواهیم کرد. در محیط کار نیز مسئولین و مدیران می توانند نقش کلیدی در یافتن میانبرهای موفقیت و تقویت عوامل مؤثر در آن، از جمله ایجاد اعتماد به نفس در افراد داشته باشند. به طور یقین اگر دانش، تخصص و علائق کارمندان در کار روزمره آنها نقشی ایفا نکند و مسئولیتی که به آنان واگذار می شود، با توانایی های جسمی و فکری آنها تناسب چندانی نداشته باشد، علاوه بر این که آن کار به طرز مطلوبی انجام نخواهد شد، در درازمدت نیز به سرکوب شدن استعدادهای آنان، نارضایتی کارفرما، تحقیر، تنبیه و در نهایت احساس شکست و خدشه وارد شدن به اعتماد به نفس افراد می انجامد.معمولاً این گونه به نظر می رسد که منظور از عدم تناسب توانایی های افراد با وظایفشان، محول شدن وظیفه ای به آنان بیش از توان و طاقتشان است. اما مدیر خردمند، ظاهربین نیست و با درایت و فراست دریافته است که گاهی عکس این قضیه هم صادق است و با محول کردن کارهای بسیار ساده و تکراری به افراد سخت کوش و مبارزه طلب، شایستگی های آنان در هم شکسته و میل تلاش در آنان از بین می رود.عامل مهم دیگری که در این مقوله باید مورد توجه قرار گیرد، این است که گاهی شناخت دیگران و حتی خودمان از خود واقعی مان بسیار اندک است و در شرایطی، تنبلی را از عدم اعتماد به نفس تمیز نمی دهیم و زمانی که توسط دیگران ارزیابی می شویم، علل اصلی شکست هایمان را عدم اعتماد به نفس تلقی می کنند، در حالی که شاید اگر همان کار با برنامه ریزی، پشتکار، دقت و حوصله انجام می پذیرفت، هرگز به شکست منجر نمی شد.
حال برای جلوگیری از موارد یاد شده و دیگر موارد مشابه، می توان لااقل ۶۰ راه کار را به عنوان گام هایی مؤثر در تقویت اعتماد به نفس و کسب موفقیت در نظر داشت:

۱- اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.
۲- تاریک ترین زمان شب، نزدیک ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با کوچکترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نکنید.
۳- بدون توجه به نتیجه کار، تمامی نیروی خود را به کار گیرید تا مسئولیتی که به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید،داشتن وجدان کاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد.
۴- همیشه هدف مند باشید. اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی کنید. یعنی برای خود اهداف کوتاه مدت انتخاب کنید و مطمئن باشید حتی اگر یک گام کوچک، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان کوتاه تر خواهد کرد.
۵- در لحظات سختی که احساس تنهایی و ناامیدی می کنید، به خاطر بیاورید یگانه قادر متعال در کنار شماست. به خدا توکل کنید، محکم و راسخ گام بردارید و پس از موفقیت شکر گزار باشید.
۶- هیچ گاه اجازه ندهید افراد منفی باف با عقاید ناسالم خود، ذهن شما را مسموم کنند. اگر از درستی کاری که قصد انجام آن را دارید، اطمینان حاصل نموده اید، بدون فوت وقت آن را به انجام برسانید و نگذارید کسی به اراده شما خللی وارد کند.
۷- از شوخی های توهین آمیز که باعث خدشه دار ساختن شخصیت خودتان یا دیگران می شود، خودداری کنید.
۸- توانایی های خود را دست کم نگیرید، استعدادهای خود را باور داشته باشید و مطمئن باشید انسان در فرهنگ مذهبی ما بی جهت «اشرف مخلوقات» نامیده نشده و می تواند با اراده و پشتکار، به موفقیت های نامحدودی دست یابد.
۹- در لحظات سختی و پریشانی، دقایقی را با خود خلوت کنید و سعی کنید عوامل مولد نگرانی تان را پیدا کرده و درصدد رفع آن عوامل برآیید. اجازه ندهید افکار منفی به ذهن تان هجوم بیاورد. خود را دلداری بدهید و تصمیم بگیرید تلاش های خود را از سر بگیرید.
۱۰- نسبت به کودکان خود بیش از حد سخت گیر نباشید و با خشونت با آنان رفتار نکنید. سعی کنید بین خودتان و آنان رابطه دوستانه ای برقرار سازید و در صورتی که خطایی انجام می دهند، با تذکرات به جا و دوستانه آنان را متنبه کنید.
۱۱- قبل از انجام هر کاری به عواقب حاصله آن خوب فکر کنید، در صورت نیاز به راهنمایی با افراد مثبت اندیش، واقع گرا و آگاه مشورت کنید و از انجام کارهای غیرمنطقی و غیراصولی که می تواند به شکست یا سرزنش دیگران منتهی شود، بپرهیزید.
۱۲- اگر خواستار دیگران هستید، اول خودتان به خودتان احترام بگذارید.
۱۳- سعی نکنید با توسل جستن به کارهای ضد ارزشی و غیرانسانی، موفقیتی کسب کنید. به خود گوشزد کنید موفقیتی که در گرو لطمه زدن به سجایای انسانی باشد، فاقد ارزش و ناپایدار است.
۱۴- محیط کاری شما به مثابه یک دهکده کوچک است. قطعاً هر حرف یا اظهارنظری که در مورد همکارانتان انجام دهید، دیر یا زود به گوش آنان خواهد رسید. پس مراقب رفتار و سخنان خود باشید. شاید یک حرف نسنجیده و نادرست، رابطه شما را برای همیشه با دوستی خوب و همکاری شایسته و دلسوز قطع نماید و شما هرگز قادر به جبران این خسارات معنوی نباشید.۱۵- با افراد حسود و بدبین مشورت نکنید.
۱۶- اگر عادت یا ویژگی در شما وجود دارد که باعث آزارتان می شود، با برنامه ریزی درست و اصولی آن را از خود دور کنید. مثلاً اگر اندام ناموزونی دارید، با انجام ورزش و رژیم های درست غذایی اندام خود را متناسب کنید.
۱۷- اگر می خواهید از پیشرفت خود اطلاع حاصل کنید، خود را نسبت به گذشته خودتان مقایسه کنید نه با دیگران.
۱۸- «همیشه نیمه پر لیوان را ببینید نه نیمه خالی آن را» . بسیاری از ما حداقل یک بار هم که شده این جمله زیبا را شنیده ایم. سعی کنیم از این جمله، به عنوان یک تکنیک مثبت اندیشی استفاده کنیم.
۱۹- همه روزه ما با انبوهی از ایده های مختلف که متعلق به افراد پیرامون ماست، روبه رو هستیم. به باورهای خود ایمان داشته باشید و هرگز اجازه ندهید ایده های یأس آور دیگران، شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد و یا ریتم حرکت شما را کند کند.
۲۰- اگر مشکلات حرفه ای خود را نمی توانید به تنهایی حل کنید، از افراد زبده و با تجربه کمک و مشورت بخواهید و دانش حرفه ای خود را گسترش دهید و از سؤال کردن هراسی نداشته باشید.
۲۱- هر جایی از مسیر زندگیتان که هستید، اگر متوجه شده اید جهت یابی درستی انجام نداده اید و نیاز به تغییر مسیر دارید، پس از حصول اطمینان از صحت مسیر جدید، بدون تأسف و درنگ از خود انعطاف نشان دهید و راه و روشی را برگزینید که سبب بهتر شدن نتیجه غایی شما و میانبری برای رسیدن به هدفتان باشد.
۲۲- اگر می خواهید حرکت نوینی را در زندگی آغاز کنید، پس از تحقیق و جمع آوری اطلاعات موثق، اولین گام را پرتوان بردارید و تردید را از خود دور کنید.
۲۳- فرزندان خود را از کودکی به مستقل بودن تشویق کنید و با دادن مسئولیت های متناسب با سن آنان، روحیه استقلال و خودباوری آنها را شکوفا سازید.
۲۴- در هر کاری تعادل را حفظ کنید و از افراط و تفریط بپرهیزید، چون هر کدام می توانند به اندازه دیگری عاملی جهت شکست شما به حساب آیند.
۲۵- همیشه خوش ژست و پرانرژی باشید. حتی در لحظات بحرانی بر خود مسلط باشید و قیافه انسان های شکست خورده را به خود نگیرید.
۲۶- اندیشه های امروز شما، فردای شما را خواهد ساخت، پس همیشه مثبت اندیش باشید و ضمن انجام فعالیت های لازم خود را برنده تلقی کنید.
۲۷- گاهی تنبلی در انجام وظایف روزمره باعث می شود در برنامه های زندگی مان خلل ایجاد شود و عقب بمانیم. برای جلوگیری از این معضل، برنامه روزانه ای برای خود تهیه کنید و بر حسب اولویت، موارد را در آن درج نمایید و سعی کنید در طی روز آنها را به انجام برسانید.
۲۸- هر شکستی را پلی به سوی موفقیت قلمداد کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید و به جای سرزنش کردن خود یا دیگران، دنبال راه حل مناسبی جهت تغییر شرایط باشید و توجه داشته باشید از تکرار مجدد آن اشتباهات، خودداری کنید.
۲۹- «همه چیز را همگان دانند» ، اگر این جمله زیبای سقراط را به خاطر داشته باشید، توقع بیش از حد از خودتان یا دیگران نخواهید داشت.
۳۰- بر همگان مسلم است تواضع، صفت بسیار نیک و پسندیده ای است. اما تواضع را با خوار و حقیر شمردن خود اشتباه نگیرید و خود را بی ارزش جلوه ندهید.
۳۱- در به انجام رساندن کارهای مهم و کارهایی که جبران آن مشکل است، از تمرکز و دقت حواس بیشتری کمک بگیرید. با توجه به این ضرب المثل «پارچه را دوبار اندازه بگیرید و یک بار ببرید» در به انجام رساندن کارهایی که امکان تکرار یا جبران ندارند، بیش از مابقی کارها دقت داشته باشید.
۳۲- به دیگران و خودتان شانس جبران اشتباهات را بدهید. شاید یک شروع جدید، زندگی جدیدی برایتان به ارمغان بیاورد.
۳۳- کودکان خود را نزد دوستانشان و در جمع اقوام تنبیه نکنید و با شرح دادن اشتباهات آنان در جمع، خجالت زده و شرمنده نکنید.
۳۴- اگر هر چه سعی می کنید ولی به مقصدتان نمی رسید؟ قدری تأمل کنید و از زاویه جدیدی به خواسته هایتان بنگرید، شاید درهای جدیدی به سوی شما گشوده شود.
۳۵- برای کم کردن ضریب خطاهای خود در محیط کار، استانداردهای کاریتان را رعایت کنید.
۳۶- لیستی از مواردی که در زندگی تان وجود دارد و برایتان آزاردهنده است را تهیه کنید و با بررسی علل به وجود آمدن آنها به مقابله با آنان بپردازید.
۳۷- در برابر افراد پیر و مسن بیشتر احساس مسئولیت کنید، یادتان باشد آنان حساس و شکننده هستند و نباید با خشونت و بدخلقی از رفتارهایی که شاید در سن و سال آنها طبیعی است، ایراد بگیرید و اعتماد به نفس آنها را از بین ببرید.
۳۸- وقتی که مسئولیتی را به عهده کودکان خود می گذارید، از دور آنها را کنترل کنید و طوری کمک شان کنید که خود را ناتوان احساس نکنند.
۳۹- وقتی در جمع دوستان قرار دارید، سعی کنید به همه توجه نشان دهید و فقط یک یا چند نفر را مخاطب قرار ندهید.
۴۰- وقتی در یک مجموعه کار می کنید، تنها مهم نیست که خودتان خوب و بی نقص باشید. در نظر داشته باشید حتی اگر یک نفر هم در جمع درست کار نکند، باز نتیجه کاملاً مطلوب حاصل نمی شود. پس برای حصول به نتیجه دلخواه، در حرکت های گروهی به افراد ضعیف بیشتر توجه کنید و با همسو کردن آنان با گروه، موفقیت جمع را تضمین کنید.
۴۱- اگر در معاشرین شما کسی وجود دارد که با روحیه شما سازگار نیست و یا با هم تفاهم ندارید، با کم کردن تدریجی ارتباط خود با آن شخص، او را از دایره رفت و آمدهای خود حذف کنید.
۴۲- به ظاهر و سلیقه شخصی دیگران بی احترامی نکنید.
۴۳- به دیگران کمک کنید تا ویژگی های شایسته خود را آشکار کنند.
۴۴- اگر اطرافیان شما همه سعی خود را انجام داده اند، اما نتوانسته اند از عهده مسئولیتی که شما به آنها داده اید بربیایند، نگذارید تلاششان را بیهوده تلقی کنند و با تشکر از تلاش آنان روحیه شان را تقویت کنید.
۴۵- در گردهم آیی های دوستانه اگر کسی در مورد موضوعی اظهار نظر کرد یا بر خلاف سلیقه شما سخنی به میان آورد، با انتقادهای تند و گزنده او را خجالت زده نکنید، از یاد نبرید انتقاد سازنده با توهین متفاوت است.
۴۶- انتخاب های خود را بر مبنای واقعیت و نیازتان انجام دهید، نه از روی اشتیاق های تند وگذرا.
۴۷- تصور نکنید همیشه نرمش و مهربانی مشکل گشا است. بر عکس گاهی در برخوردهای اجتماعی لازم است با جدیت و قاطعیت روی خواسته خود پافشاری کنید تا به شما اجحاف نشود.
۴۸- یاد بگیرید در مواقع ضروری بدون خجالت «نه» بگویید.
۴۹- وقتی عصبانی هستید، در مورد هیچ کس و هیچ چیز تصمیم نگیرید.
۵۰- اگر برای حل معضلی که پیش رو دارید، همه تلاش خود را انجام دادید و کار دیگری از دستتان برنیامد، تا حصول نتیجه صبور باشید و برای بهتر کردن شرایط با اقدامات زائد و غیرضروری، آرامش موجود را به هم نزنید.
۵۱- مدافع حق خود و خانواده تان باشید. به واسطه خجالت یا ترس یا عدم آگاهی، از چیزی که حق شماست، به سادگی نگذرید. اگر با اشخاص حقوقی دچار مشکل هستید که راه حلی به ذهنتان نمی رسد، از وکلای خبره و زبده کمک بگیرید تا در انجام کارها به صورت اصولی و قانونی به شما کمک کنند.
۵۲- دوستان واقعی شما سرمایه های پرارزشی هستند، آنها را حفظ کنید و به دلیل کدورت های بی اهمیت و بی ارزش ارتباط خود را با آنها قطع نکنید.
۵۳- گستاخی را از قاطعیت تمیز دهید.
۵۴- برای دوستانی که بیش از دیگران به شما کمک می کنند، تا معایب و کاستی های خود را جبران کنید ارزش ویژه ای قائل باشید.
۵۵- رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود (سعدی)
۵۶- گاهی تحمل فشار روحی حاصله از کارهای نیمه تمام و معوقه از سختی انجامشان دشوارتر است. برای رهایی از عذاب وجدان، از همین لحظه تصمیم بگیرید، برنامه ریزی کنید و با اتمام رساندن این گونه کارها به خود آرامش هدیه کنید.
۵۷- اگر بخشی از کارهای شما باید توسط شخصی یا دوستی انجام شود که فقط او شخصاً قادر به انجامش است، اما بی خیال یا پرمشغله است، درخواست خود را در موارد مناسب با آرامش و متانت مکرراً به او یادآوری کنید و این یادآوری را آن قدر تکرار کنید تا به نتیجه ای که می خواهید برسید.
۵۸- از هر کس فراخور سن و دانش اش توقع داشته باشید.
۵۹- اگر در معاشرت های خود مرتباً شکست می خورید و دنبال روش کم خرج و قابل اجرا هستید، صداقت و روراستی، مهربانی و بخشش را سرلوحه خود قرار دهید.
۶۰- به قابلیت های خود ایمان داشته باشید و به خاطر بسپارید حتی یک «به دانه» با آن که کوچک است، خواص درمانی قابل توجهی دارد.
 

  • MHK448
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • MHK448
  • ۰
  • ۰

مرد را به عقلش نه به ثروتش. زن را به وفایش نه به جمالش. دوست را به محبتش نه به کلامش. عاشق را به صبرش نه به ادعایش.مال را به برکتش نه به مقدارش.خانه را به آرامشش نه به اندازه اش. اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش.غذا را به کیفیتش نه به کمیتش. درس را به استادش نه به سختیش. دانشمند را به علمش نه به مدرکش.مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش. نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش. شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش. دل را به پاکیش نه به صاحبش. جسم را به سلامتش نه به لاغریش. سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش!

 

  • MHK448