حل یک مشکل کوچک!

حل یک مشکل کوچک!

..::: وبلاگ شخصی یک کامپیوتری! :::..

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۲۷ مرداد ۹۴، ۱۹:۱۸ - امیرحسین چگونیان
    قشنگ بود
یک جمله
  • ۱
  • ۰

هشت بادکنک

در بعدازظهر خسته کننده ای،

هشت بادکنک که کسی آنها را نمی خرید.

با نخهاشون تصمیم به پرواز گرفتند.

پروازی آزاد و به هر جا که دلشان می خواست!

یکی بالا رفت که خورشید را لمس کند – پاپ!

یکی فکر کرد سری به بزرگراهها بزند – پاپ!

یکی خواست روی کاکتوسها چرتی بزند – پاپ!

یکی ایستاد که با بچه بی حواسی بازی کند – پاپ!

یکی خواست تخمه داغ بکشند – پاپ!

یکی عاشق یک جوجه تیغی شد – پاپ!

یکی دندانهای یک کروکدیل را معاینه کرد – پاپ!

یکی هم آنقدر معطل کرد که بادش در رفت – ووش!

هشت بادکنک که کسی نمی خرید،

آزاد بودن پرواز کنند و در هوا معلق باشند.

آزاد بودند هر موقع خواستند بترکند

  • ۹۰/۱۱/۲۸
  • MHK448

نظرات (۳)

اگه قراره که بترکند پس این آزادی به چه دردی می خوره؟ 
پاسخ:
کدوم آزادی؟
 بیچاره باد بادک ها که از عاقبتشون بی خبر بودند وگرنه هیچ موقع اون کارها رو انجام نمیدادن
 سلام
درسته دوست من
 ممنون که سر زدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی