پر زدن از دام ابریشم به من هم می رسد
شادمانی ها بعد از غم به من هم می رسد
برگ ها از شاخه می افتند و تنها می شوند
از جدایی ، گرچه می ترسم به من هم می رسد
هر کجا هستم من از یاد تو غافل نیستم
در خیابان شاخه مریم به من هم می رسد
گندم گیسوی تو از باغ مینو بهتر است
از گناه حضرت آدم به من هم می رسد
گرچه از من هیچ کس غیر از وفاداری ندید
بی وفایی های این عالم به من هم می رسد
هر کجا سروی به خاک افتاد با خود گفته ام
نوبت هیزم شکن کم کم به من هم می رسد
«مهدی مظاهری»
- ۹۰/۱۰/۱۳