حل یک مشکل کوچک!

حل یک مشکل کوچک!

..::: وبلاگ شخصی یک کامپیوتری! :::..

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۲۷ مرداد ۹۴، ۱۹:۱۸ - امیرحسین چگونیان
    قشنگ بود
یک جمله
  • ۰
  • ۰

و من رفتم...

می روم
می روم تا اوج
می روم یک سو
می روم من
می شوم بی تن
می شوم سویش
یک صدا
یک تن...
می روم تا دشت
می روم تا هست
این دلم در دست!
من
ساده ی ساده می روم
با کوله باری از مهر
با پاهایی برهنه
با دستانی پر
از یک دل
سوار می شوم روی نسیم خیال
همگام می شوم با پرستوهای تو
دور می شوم ازین خاک
ازین خاک ناپاک
ازین مرداب نمناک
بیرون می کشم
خویش را
از باتلاق گذشته...
می روم تا جنگل سبز
تا صدای نور
تا غرق شوم در گرمای آفتاب
بسوزم
و بسازم
با این ساز جدید
می نوازم
می خوانم
می گویم
می جویم
می پویم
من جاری می شوم
در تو
در جریان تو
خون می شوم
در شریان تو
می روم تا قلبت
می ایستم
لحظه ای اما
تا نایستی تو!
باز می روم
و باز می گردم
و من در گردشی پیاپی
تو را در میعادگاه قلبت
در آن سرخ فام کلبه ی نور
حس می کنم
با تمام جریانم
با تمام روح و روانم...
و من رفتم
دیگر این که می بینی
من نیستم
من تمام شدم...
من حرفی ناتمامم
که با تو آغاز می شوم
من نیستِ نیستم
ولی در تو
هستم
جریان دارم...
می روم
باز می گردم
می چرخم به دور خویش
شادِ شادِ شاد...
من با تو آغاز شدم
و با تو پایانی نیست دیگر
هر چه هست شروعی دوباره...
آری
من دیگر نیستم
آنچه هست
آنکه هست
تویی
تو

و منی در تو...

«حور»

منبع: http://www.mashgheshabhoor.blogfa.com

  • ۹۰/۱۱/۲۲
  • MHK448

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی