برنامه های غفلت برای من!
اینقدر برنامه های غفلت منظم و انعطاف پذیره که هر چی برنامه ریزی میکنم جلوش کم میاره!!
پ.ن: الکی مثلا خیلی برنامه ریزی می کنم
پ.ن:همین
گاهی وقتا یه چیزایی شبیه پاپاپ باز میشه توی زندگی و زندگی جدیدی رو ایجاد می کنه
سلاااااااااااااااااااااااام پاپاپ
پ.ن: همین!
همه اومدند خودش نیمده
میگه باباش نذاشت
:همین
هی تابلو زده توی خیابون:
« یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی »
یکی نیست بگه آخه ...
هیچی!
حیف که قول دادم دعوا نکنم ولی اگه اینطوری مینوشت بیشتر بهتر بود(حداقل برای من خیلی بهتر بود):
«یک عمر غفلت ,[فقط] یک لحظه پشیمانی »
له نمی شم زور نزن دنیا چقدر محکم می زنی نکنه خیلی خوابم سنگینه!!!!!!؟
گاهی وقتا subscribeها اسماعیل می شوند
باید Unsubscribe کرد تا بشود آنچه نمی شود
پ.ن ---
هر روز یک اسماعیل نو
خدایا خسته شدم از امتحانات مردود
اسماعیل هایم رو خودت قربانی کن
من زورم نمی رسه
همین!
شاید کافرم
به یه سری از آیات ایمان ندارم!!
فقط می خونم و تو دلم میگم منظورش من نیستم
من شرایطم فرق داره
تا کی؟
من مرده ام
انها که می میرند
هیچ حرکتی ندارند و
من که مدتهاست
به سمت تو
حرکتی نداشته ام
یعنی مرده ام نه؟
یکی مرا خاک کند لطفا.
از einlam.ir
خوب شدن من
مثل پروژه های
هفته دولت است که
فقط افتتاح می شوند
ان هم برای چندمین بار...
از einlam.ir
قام قام قاااام قااااااام
قاقاقااام
بیب بیب!
اندر احوالات ویلچر!
چشماتو وا نکن! نترس حواسم هست!
پاشو راه بیفت
د راه بیفت دیگه! آخه الان وقت وایستادنه؟
ای بابا! راه بیفت دیگه! هنوز کار و زندگی داریما! راه بیفت!
448: اندر احوالات قلب وقتی وایساده!
اون بالای بالای بالا
ممد: چه کلاهی بزرگی سرش گذاشتم!
ممد: اوه چه کلاهی سرم رفت تا آخر عمر جران نمیشه!
448: اونکس که خودشو به خواب زده هر چی صداش کنی بیدار نمیشه!
448: بعضیا کلا بیدار نمیشند!
448: همه یکیند اینجا!
وایسا کجا میری با این عجله! دیر میرسیما! وایسا! با توام! وایسا!
(گفتوگویی با ساعت!)
یارو: دارم با تو حرف می زنم حواست کجاست؟
ممد: حواسم هست! ادامه بده.