حل یک مشکل کوچک!

حل یک مشکل کوچک!

..::: وبلاگ شخصی یک کامپیوتری! :::..

Yemen ifyemen
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۲۷ مرداد ۹۴، ۱۹:۱۸ - امیرحسین چگونیان
    قشنگ بود
یک جمله
  • ۰
  • ۰

دل

ای  دل غمزده  در سینه ی  غمناک سلام

کعبه ی  عشق  توئی پاک تر از پاک سلام

مرهمی  نیست   کزآن  درد  تو  آرام  شود

ای به زخم همگان  مرهم و  تریاک   سلام

  • ۰
  • ۰

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید

 نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد

 و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد

  • ۰
  • ۰

خوب شدن من

خوب شدن من
مثل پروژه های
هفته دولت است که
فقط افتتاح می شوند
ان هم برای چندمین بار...

 

از einlam.ir

  • MHK448
  • ۱
  • ۰

به او رسان سلام من بگو مرا صدا کند

حریم وعده نشکند به عهد خود وفا کند

صفای یک تبسمش به عالمی نمیدهم

اگر جه او وفای خود به دیگری عطا کند

  • ۰
  • ۰

جان جهان دوش کجا بوده ای 
نی غلطم در دل ما بوده ای
آه که من دوش چه سان بوده ام
آه که تو دوش که را بوده ای

  • ۰
  • ۰

زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم     تا خود صبح به راه تو قمر میریزم

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است!   چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!

  • ۱
  • ۰

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

سجادۀ زر دوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

  • ۰
  • ۰

حل می‌شود شکوه غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو
هر شب به روز آمدنت فکر می‌کنم
هر صبح بی‌قرارترینم برای تو

  • ۰
  • ۰

مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی!!

  • ۰
  • ۰

مستان

ای آرزویِ آرزو
این پرده را بردار از او
من کس نمی‌دانم جز او
مستان سلام‌ت می‌کنند

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

دلـگـیـــر دلـگـیــــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
از غصـه مـی‌مـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

بـا پـای از ره مـانــده در ایـن دشــت تــب‌دار
ای وای مـی‌مـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

  • ۰
  • ۰

کنج تنهایی

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت 
 پرده ی خلوت اینغمکده بالا زد و رفت 


 کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد 
 خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت 

  • ۰
  • ۰

گنجشک‌

تو هم مثل دل من بی‌قراری 
صبوری، ساده‌ای، چشم‌انتظاری
تو را هم عاشقانه دوست دارم
تو با گنجشک‌ها فرقی نداری

 

  • ۰
  • ۰

دگر مپرس

گفتمش بیا عاشقم هنوز

خنده کرد و گفت در غمت بسوز

هر چه می کشم ای یاران از جفای دوست

گریه های من ای یاران از برای اوست

  • ۰
  • ۰

قصه ی دل ما

وحشت از عشق که نه، ترس ما فاصله هاست
وحشت از غصه که نه، ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم،صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست
گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ی ماست

 

«شبنم آتشبار»

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

گم شدم در خود نمی‌دانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم

سایه‌ای بودم از اول بر زمین افتاده خوار
راست کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم

  • ۰
  • ۰

شیدا

من او بُدم،
من او شدم،
با او بُدم،
بی او شدم،
در عشق او چون او شدم،
زین رو چنین بی‌سو شدم،

  • ۰
  • ۰

تو بگو چه کار داری؟

به جهان دردمندان تو بگو چه کار داری؟
تب و تاب ما شناسی دل بی قرار داری؟


چه خبر ترا ز اشکی که فرو چکد ز چشمی
تو ببرگ گل ز شبنم در شاهوار داری


چه بگویمت ز جانی که نفس نفس شمارد
دم مستعار داری غم روزگار داری

 

«اقبال لاهوری»

  • MHK448
  • ۰
  • ۰

ســاقیـا بــی‌گه رسیــدی مـــِی بــِده ، مــَردانه بــاش
ســـاقی ِدیــوانگانــی ،هـمچـو مــِی ، دیــوانه بــاش

ســَر به ســَر پــُر کن قـدح را ، مــوی را گنجا مــده
وان کــز این میـدان بتـرسـد گــو، بــُرو در خانه باش

  • ۰
  • ۰

آنچه می‌ماند به جا

آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا

از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا

آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است

آنچه از عمر سبک‌رفتار می‌ماند به جا